مرمره(22) برادر عصبانی مرمره
برادر عصبانی مرمره
در شهریور 1392 جهان، چندین بار خبرهایی مانند این را دید و شنید: ... یک کشتی که گفته می شود متعلق به لیبی است، روز پنجشنبه با بیش از 500 مسافر در آب های نزدیک به جنوب ایتالیا غرق شد...در طول هفته گذشته این دومین باری است که یک کشتی حامل مهاجران در آب های ساحلی ایتالیا غرق می شود... این روزها حادثه مرگ مهاجران و پناهجویان در سواحل کشورهای اروپایی به یک تراژدی تکراری تبدیل شده است...
این غزل را زیر تاثیر همین گزارش ها سروده ام:
از سر گذشت حوصلهی بردباریاش
کم کم رسید نوبت ناسازگاریاش
یکباره موجها به تلاطم درآمدند
بیدار شد دوباره از آن خواب جاریاش
جستند مثل صاعقه از شیشه دیوها
سر بازکرد از سر نو زخم کاریاش
با شور و اشتها دو سه قایق جوید و خورد
کمتر نشد ولی ولع بیقراریاش
کشتی خستهای که از آن ورطه میگذشت
نزدیک شد به نقطهی بیاختیاریاش
غلتید بعد از آن به دهان گشاد موج
بیآنکه بشنود احدی آه و زاریاش
صدها نفر مسافر آشفته حال را
یک لقمه کرد در دهن زهر ماریاش
لنگر گرفت کشتی از آن بعد زیر آب
دریا دوباره رفت به حال خماریاش
***
دنیا به خواب میرود و چند روز بعد
دریا دوباره میپرد از خواب جاریاش
کاووس حسن لی/ استانبول/ پاییز 1392