سایه­ی تو

 سایه­ی تو

سایه­ ی تو که می ­وزد

طعم گیلاس کوچه را پر می­ کند

و زمان

پشت خاطره­ ی برگ­ ها

جا می ­ماند.

 

هیچ­ کدام از کوچه ­های استانبول

         بوی شناسنامه­ ی کهنه­ ی مرا نمی­ دهند؛

                                      اما

سایه ­ی تو که می­ وزد

         همه ­ی لالایی ­های من

                            بیدار می ­شوند.

و خش ­خش گندم­ زارها

   پر از تخم بلدرچین می ­شود.

همهمه ­ی رنگ ­ها

همهمه ­ی رنگ ­ها

 آتش

پیراهن تمام درختان را

شعله ­ور کرده است.

هر نسیم بازیگوشی

می ­تواند امروز

هزار آشوب رنگین برپاکند.

شعله­ هایی که می ­رقصند

         و فرو می ­ریزند.

شکوفه­ هایی را مژده می­ دهند

که فردا

از تن درخت طلوع خواهند کرد.

*

تن نیمه عریان ساحل را

همهمه­ ی رنگ­ ها

فرو پوشیده،

   و

دریا همچنان بی ­رنگ مانده است! 

                                                                           استانبول

دلتنگی

 دلتنگی

بی ­تو همدم منند، دو گواه ناگزیر:

چشم­ های رو به ­راه، اشک ­های سر به­ زیر 

 

بی ­تو این وجود تار، نیست جز کمی غبار

یا مرا بده به باد، یا مرا بغل بگیر

 

پل بزن مرا به خویش، ای همیشه در نظر

وامنه مرا به من، ای هماره بی­ نظیر

 

تشنه ­ی جرقه­ام، مثل شاخه­های خشک

تا که شعله­ ور شود آتش بهانه ­گیر

 

 

آن دریچه را نبند تا دوباره گل کنند

خنده ­های دلربا، بوسه­ های دلپذیر

 

روی حسرت کویر، ابر مهربان ببار

ابر مهربان ببار روی حسرت کویر

خبر انتشار کتاب جدید

کتاب "فرهنگ دوسویه واژگان صفاشهر" از سوی انتشارات دانشگاه شیراز منتشر شد
شیراز – خبرگزاری مهر: کتاب "فرهنگ دوسویه واژگان صفاشهر" تازه ترین کتاب کاووس حسن لی استاد دانشگاه های شیراز و استانبول است که با همکاری خسرو رشیدی تالیف و از سوی انتشارات دانشگاه شیراز به تازگی منتشر شده است.

به گزارش خبرنگار مهر، پیش از این نیز همکاری حسن­لی و رشیدی منجر به تالیف کتاب "یادهایی رها در باد – ساختار زبانی ترکی مردم صفاشهر" شده بود کهاز سوی انتشارات تخت جمشید منتشر شد.

کتاب یادهایی رها در باد نخستین اثری است که در باره ساختار زبانی این مردم نوشته شده است. از دکتر حسن لی تا کنون 34 عنوان کتاب منتشر شده است.

وی هم­ اکنون در دانشگاه استانبول مشغول تدریس و تحقیق است و دو عنوان کتاب نیز از او  در استانبول منتشر شده است.

در مقدمه­ کتاب «فرهنگ دوسویه­ واژگان صفاشهر» آمده است: فرهنگ و تمدن ایرانی حاصل حضور و فعالیت اقوام گوناگون از حوزه­های مختلف فرهنگی و جغرافیایی­ است که در درازنای تاریخ هر کدام سهمی را در گسترش و تکامل این فرهنگ و تمدن بر عهده داشتهاند. در این میان نقش و سهم برخی از حوزه­های فرهنگی و قومی، متاسفانه چندان شناخته شده نیست و نیازمند پژوهشها، واکاوی­ها و بررسی­های بیشتر است. شناخت همه­سویه­ فرهنگ­ها، باورها، گویش­ها و زبانهای قومی برای درک درست  شرایط و نیازهای ملی بسیار بایسته می­ن ماید. و این چیزی­ست که متاسفانه در کشور ما معمولا با بی­توجهی و بی­مهری عمومی روبه­ روست.

 توجه شایسته به این ضرورت ملی و بازشناسی و پاسداشت فرهنگهای متنوع بومی،­ از جمله آداب و رسوم، هنرها، گویش­ها و زبان­های محلی به سرزندگی اجتماعی و شادابی عمومی کمک میکند. و از یک­سانی کسالت­ آور می­کاهد. شناسایی این داشته­ ها و سرمایه­ های گرانمایه، و پرداختن به آن­ها می­تواند از فراموشی و نابودی شتابنده­ ­آن­ها پیشگیری کند.

همان­گونه که در کتاب «یادهایی رها در باد» گفته شد: در شهرستان­ خرم­بید(استان فارس) بجز مردم صفاشهر (خرمی و ده­بید) که در مجموع بیش از هفتاد درصد آن­ها به زبان ترکی صحبت می­کنند، زبان مردم بسیاری از روستاها نیز ترکی است. گويشي كه مردم ترك­زبان صفاشهر، امروزه با آن گفت­و­گو مي­كنند، از راه درازي بازآمده، از پيچ­وخم­هاي فراوان تاريخي عبوركرده، در گردنه­ ها و گريوه ­هاي گوناگون سخت­ جاني كرده و فرازوفرودهاي بسياري را آزموده است . اينك امّا با همه­ فشارهايي كه پذيرفته و همه­ي دگرديسي­هايي كه يافته - هنوز زنده است و هنوز نفس مي­كشد. 

  نگارندگان از سال 1383 خورشیدی، همزمان با تالیف  کتاب «یادهایی رها در باد» که به بررسی ساختار زبان ترکی مردم صفاشهر اختصاص داشت، در اندیشه­ گردآوری واژه ­ها، ترکیبات، کنایات و امثال ترکی رایج در میان مردم صفاشهر بودند و از آن جا که هیچ اثر مکتوبی در این موضوع پدید نیامده است، چاره­ای جز تحقیقات میدانی نبود. از همین ­رو به یادداشت­ برداری از محفوظات ذهنی و مصاحبه و گفتگو با گویشوران ترک­ زبان صفاشهر پرداخته شد. و ضمن  تطبیق یافته ­ها  با کتاب­ها و فرهنگ­های ترکی آذری و قشقایی که در دسترس بود، این لغت­نامه سامان گرفت. کتاب یادشده پس از مقدّمه، در دو بخش تنظیم شده است:

الف)  بخش اول، واژه نامه­ ترکی به فارسی است که شامل صدها واژه، ترکیب، کنایه و ضرب المثل است. در این بخش، تلفظ واژه ­ها بر پایه­ گويش مردم صفاشهر، با حروف فونتیک آمده تا خوانش آن برای  نا­آشنایان به این زبان راحت­تر باشد و در بعضی موارد تلّفظ­های دیگر نیز آمده است. حرکت­گذاری بسیاری از واژه­ها نیز برای خوانش آسانتر آن­ها صورت گرفته است. همچنین نوع دستوری کلمه­ ها در داخل پرانتز آمده است. معانی مختلف هر واژه و ترکیب  نیز با نشانه­ی || از هم جدا شده­اند.

ب)  بخش دوم، واژه نامه­ فارسی به ترکی است . هدف از افزودن این بخش به فرهنگ این است که یافتن معنای  واژه­ فارسی به ترکی برای غیر ترک زبانان آسان­تر باشد، در این بخش ، مدخل مشتقاتِ فعل، مانند انواع صفت و ترکیبات و اصطلاحات برساخته از آن «مصدر» قرار گرفته است. با مراجعه به مدخل مصدر در این بخش، می­توان مشتقات آن مصدر با معانی مختلف هر یک را در بخش اول يافت. مدخل دیگر کلمه­ ها چون اسم و غیره، همان کلمه است.

برای کاستن از حجم کتاب از آوردن توضیحات دیگر مربوط به آن اسم، پرهیز شده است. علاقه ­مندان برای یافتن توضیحات بیشتر در مورد اسم مورد نظر می­ توانند به معادل ترکی آن در بخش اول مراجعه کنند.

تو

 تو

 

چیزی مرا از تو

 باز نمی ­گیرد.

نه پرواز دلفریب رنگ ­ها بر صورت پاییزی ساحل

و نه حتا،

شادی بی ­سبب گنجشک­ ها

بر شانه ­ی بی ­دریغ درخت.

نه! چیزی مرا از تو باز نمی ­گیرد.

 

چشم ­هایم هنوز

در مسیر افق خیره مانده است.

و واژ ه­ها یکی­ یکی

بر لب ­های شعرم

تاول می­ زنند.

 

 کدام قایق سرگردان

لبخندهای تو را به آغوش ساحل باز می­ گرداند؟

کدام نشانه ­ی غریب

زمستان مرا به تاخیر می ­افکند؟

نه!

هرگز،

چیزی مرا از تو باز نمی ­گیرد!

                                                                    استانبول

شکوفایی

 

موج می ­رقصد و من تشنه ­ی دریاشدنم

آب می­ خندد و من محو تماشاشدنم

 

ساحل از عطر عبور تو بهاری شده است

با نفس ­های تو در حال شکوفاشدنم

 

عکس رقصان  تو در آب به من خیره شده­ ست

می ­کشد کم­ کمک آن ماه به شیداشدنم

 

باد مگذار که در پیرهنت چنگ زند

 ورنه بیدار شود شور زلیخاشدنم

 

به امیدی که به این شیوه فریبت بدهم

دیروقتی­ ست که مشغول فریباشدنم

 

با چنین لطف که آب از سر من می­گذرد

چه کسی گفت که شرمنده ­ی رسواشدنم

 

در خم زلف بلند تو اگر گم بشوم

 نیست دیگر پس از آن رغبت پیداشدنم

 

موج گیسوی تو در آینه ­ی آب رهاست

آب می­ خندد و من تشنه ­ی دریاشدنم 

مرمره (15) پرواز ممنوع

این شعر و ترجمه ی آن یکی دیگر از شعرهای کتاب پشت کرشمه های مرمره است:

 

امروز

زوزه ­ی کفتاری مرموز

سکوتِ ساحل را می­ شکافد.

و این بار

نه تنها مرغان دریایی

         که گنجشک­ ها ی بی­ پروا هم

                         بخار می ­شوند.

زوزه­ ای مرموز

امروز

ردِ پای تمام پروانه ­ها را

                   در هوا پاک می ­کند.

تا هیچ نشانی،

         از هیچ پروازی،

                   برجای نماند.

و آیندگان

-به تمامی-

پرواز را از یاد برده باشند.

***

فردا

آیا

آوازهای منجمد،

         چه پیامی را از ما

منتشر خواهند کرد؟!

 

MARMARA (15) UÇMAK YASAK

Bugün

Esrarengiz bir sırtlanın çığlığı

Bozuyor sahilin sessizliğini.

Ve bu kez

Sadece martılar değil,

         Korkusuz serçeler bile

                   Buhar olup uçuyorlar.

Esrarengiz bir uğultu, bir çığlık

Bugün

Bütün kelebeklerin ayak izlerini

         Havada siliyor.

Hiçbir uçuştan

         Hiçbir iz

                   Kalmayıncaya kadar.

Ve gelecek olanlar

         -bütünüyle-

         Uçuşu unutuncaya kadar!

***

Yarın

Acaba

Donuk sesler

         Hangi mesajımızı

Yayacaklar?!